{عشق کیوت}💙

{عشق کیوت}💙
₽10

آ.ت: از اشناییتون خوشبختم راستی شما خیلی به هم میایینا

سوجین و تهیونگ ک کنار هم نشسته بودن با تعجب به آ.ت نگا میکردن

تهیونگ: کی چی کجا با منی

و کوک و آ.ت داشتن اونجا از خنده جر میخوردن

آ.ت:خیلی خوب دیگ من برم

سوجین: آ.ت وایسا

ا.ت: هوم؟

سوجین: میای باهم فیلم نگا کنیم

آ.ت: آره حتما پایتم

آ.ت و سوجین رفتن فیلم نگا کنن

کوک: میگم خیلی دختر دل نازکیه ن

تهیونگ: آره خیلی به دل میشینه

کوک: میگم من ی نقشه دارم

تهیونگ: نکنه همونی ک توذهن منه تو ذهن توعم هست

کوک: دقیقا

آ.ت ویو
باهم رفتیم اتاق سوجین ی زره دلقک بازی در آوردیم ک باهم راحت تر شدیم خیلی دختر خوبیه

سوجین: آ.ت ی فیلم ترسناک

آ.ت: عالیه

سوجین: پس بی زحمت میری ی زره از خدمتکارا خوراکی بگیری

آ.ت: آ..آره
آ.ت رفت پایین ک دید هیچ خدمتکاری نیست ساعت چنده مگه ...................